هر عکاسی میداند که تصاویر در ویزور دوربین بینقص بوده، رنگها متعادلاند و همه چیز به نظر درست میرسد. اما عکسی که ثبت میشود چیزی نیست که در ویزور میبینید. سال ۲۰۰۴ هنگامیکه تازه شروع به فعالیت در بازار آنلاین خرید و فروش عکس کرده بودم سفری به اردن داشتم؛ جایی که برای تمرین عکاسی از مناظر محلی در نظر گرفته بودم. از همان ابتدا در فرودگاه وقتی در صف انتظار قرار داشتم کار خودم را با دوربین Canon 300D و لنز ۱۷-۵۵ شروع کردم.
از اماکن دیدنی اردن میتوان به شهر تاریخی پترا اشاره کرد. این شهر در دل کوههایی از جنس ماسهسنگ و به رنگهای صورتی و قرمز ساخته شده و ارابه کوچک ما از میان این صخرهها میگذشت. آفتاب به سنگها میتابید و منظرهای شگفت انگیز از ترکیب رنگهای سرخ به وجود میآورد.
همینطور که در مسیر پیش میرفتیم من هم با خوشحالی مشغول عکاسی با دوربینم بودم. طبق محاسباتم (که آنچنان دقیق هم نبود) با نور خوب صحرا سرعت شاتر را ۱/۱۰۰ قرار دادم. قطعاً من در اشتباه بودم و با این میزان سرعت بسیاری از عکسهایم وضوح کافی را نداشت. اما مشکل از آنچه به نظر میرسید بغرنجتر بود.
کار با دوربین دیجیتال را به تازگی شروع کرده بودم. بدون فهم درست از وایت بالانس (WB) از حالت اتوماتیک آن استفاده کردم غافل از اینکه نتیجه خوبی از کار در نیامد. به عنوان عکاس متوجه این موضوع نشدم که هر چقدر دوربین درگیر رنگهای قرمز عجیب این شهر میشود از ایجاد تعادل رنگ مناسب باز میماند. گذشته از اینها در ایام قدیم کار با یک فیلم نور روز جلو میرفت، اما با دوربین دیجیتال موضوع فرق میکرد. تنها کافی بود دوربین را از حالت وایت بالانس اتوماتیک خارج میکردم و در حالت آفتابی قرار میدادم تا نتیجه درست شود، گرچه آن زمان نسبت به مشکل آگاه نبودم.
در مورد محدودیتهایی که دامنه دینامیکی (یا همان میزان روشنایی در بین تاریکترین و روشن ترین نواحی عکس که دارای جزئیات قابل تشخیص است) وجود دارد و مشکلاتی که داشتن سایه و روشنهای شدید ایجاد میکرد آگاه بودم. اما زیر نور شدید صحرا تنها راه حلی که میدانستم استفاده از نورسنجی میانگین (Average) بود.
به هر حال همه چیز خراب شد. وقتی به خانه رفتم، متوجه شدم آن شهر قرمز رنگ تبدیل به شهری به رنگ گِل قهوهای رنگ شده. دره عمیق و باشکوه، تبدیل به عکسی یکنواخت و خسته کننده با آسمانی سفید شده بود. در آن زمان که Shutterstock هم تازهکار به حساب میآمد با تنها دهها هزار عکس، تعداد زیادی از عکسهای من که رنگبندی درستی نداشتند برای نمایش در سایت انتخاب شدند.
اما یک آیتم برای جبران باقیمانده بود: تمام عکسها را با فرمت RAW و jpg گرفته بودم.
حالا بعد از گذشت سالها، مهارت من در پروسه عکاسی به طور قابل توجهی افزایش یافته. اکنون یاد گرفتهام که چطور از وایت بالانس استفاده کنم و یا از یک فایل RAW برای بالا بردن دامنه دینامیکی عکس برای داشتن بیشترین میزان جزئیات که در فایل اصلی به زحمت قابل تشخیص هستند بهره ببرم. اکنون زمان آن رسیده بود تا فایلهای شهر پترا را دوباره بازبینی کنم و دوباره آنها را احیا کنم.
با چند کلیک، شهر گل سرخ از پوسته گلآلود خود خارج شد. بازگرداندن این گذرگاه شگفتانگیز به خواستگاه باشکوهاش کار سادهای نبود. به طوری که مجبور بودم از هر فایل RAW سه فایل جداگانه استحراج کنم. یکی برای آسمان، یکی برای صخره و دیگری برای سایهها. سپس باید آنها را در قالب لایههای مختلف با هم ادغام میکردم. تمام این پروسه برای هر عکس کمتر از یک ساعت زمان برد.
تجربهای مشابه اردن نیز در سفر تابستانی به جزیره «سادورینی» در جنوب یونان داشتم. هوای گرم مدیترانهای بخاری در فضا ایجاد میکند و منظره غروب آفتاب را دلانگیز میسازد. نوار صورتی رنگ در افق که به کمربند ناهید مشهور است، منظره شگفتانگیزی از غروب آفتاب را به ارمغان میآورد.
یا بار دیگری که قصد عکاسی از مناظر خیرهکننده دهکده وایت واش را داشتم، در حالی بود که نور درخشانی بر منظره میتابید و رنگ سفید خانهها و در پسزمینه صخرههای آتشفشانی ضد نور وجود داشت. کافی نبودن میزان نور دوباره عکسها را به سرنوشت قبلی که در پترا اتفاق افتاده بود دچار کرد. اما این بار هم فرمت RAW به کمک آمد تا تصاویر از بین نروند. این بار هم با ویرایش دو لایه مختلف و ادغام آنها، یکی اصلاح رنگ آسمان و دیگری ساختمانها، توانستم میزان تأثیرگذاری تصویر را بالا ببرم.
به یاد داشته باشید که آنچه که برای کانونهای تبلیغاتی و حتی مشتریان عمومیمهم است، میزان برجسته بودن تصاویر و خودنمایی آنها میان تصاویر دیگر بوده و نه نمایش صادقانه از تضاد صحنه، سوژهها و نورها.
استفاده از این شیوه تنها محدود به اصلاح رنگ در نورهای تخت و با کنتراست و سایه کم نیست. در بسیاری از موارد نور محیط به همراه زمینه سفید ساختمانها و رنگ آبی آسمان سایهها و نورهایی در تصویر ایجاد میکنند که عکس را تخت جلوه میدهد، اما بهکارگیری این روش عکسهای خراب را تبدیل به برگ برندهای برای شما میکند.
پندی که از این داستان میتوان گرفت ساده است: این ایده خوبی است که عکسهای خود را با فرمت RAW بگیرید تا نتیجه کارتان بیمه شود، همان کاری که من انجام میدهم. اما قطعاً این کار همیشه بهترین راهحل نیست، برای مثال وقتی از مسابقات ورزشی پرتحرک عکاسی میکنید، که نیازمند تعداد بسیار زیادی عکس در زمانی سریع است، شاید فضای کافی بر روی حافظه دوربین خود نداشته باشید. اما به طور کلی عکاسی با RAW گزینههای گوناگون را همواره پیش روی شما قابل دستیابی نگه میدارد.
شاید الان ندانید که با یک فایل RAW چه میشود کرد و ممکن است توانایی انجام تمام امور مربوط به HDR را نداشته باشید، اما با شکیبایی و تمرین خواهید دانست که داشتن یک فایل RAW فرصتهایی را در اختیار شما میگذارد که شاید از بودن آن هم بیاطلاع باشید.
من افرادی را میشناسم که روی jpg قسم میخوردند (همانطور که خود من حتی از jpg بیشتر از RAWاستفاده میکنم) و گاهی اوقات ممکن است که بتوانید یک عکس خراب jpg را با ترفندهایی نجات دهید، اما حقیقت مسلم این است که تنها چیزی که با عکاسی RAW از دست خواهید داد، حجم حافظه دوربین است.
منبع: شاتر استاک (پائول کوآن)
ترجمه: امید متقیان فرد
ویرایش: محمدرضا سعیدی
مارس 26, 2016
عالی