خیلی دور از باور نیست که بشنویم یک عکاس حرفهای بیان میکند که درک نمیکند وقتی در بازار امکان فروش عکس با قیمت بالا وجود دارد، چرا مردم عکسهای خود را به قیمت پایین میفروشند.
برخی از این دلایل عبارتست از:
این سود آور و مفید است
علیرغم قیمتها و کمیسیونهای پایین، فروش اشتراکی عکس میتواند برای افرادی که این کار را بخوبی انجام دهند؛ سودآور باشند. صنعت عکس بطور میانگین مبلغ ۱ دلار برای هر عکس در هر ماه را تعیین کرده است، بنابراین در کشور پیشرفتهای مثل آمریکا یا اروپای غربی داشتن یک مجموعهای ۵۰۰۰ تایی از عکسهای با کیفیت برای رسیدن به یک زندگی راحت کافیست. در کشورهای پیشرفته، عکاسان برای داشتن یک زندگی راحت تنها باید ۱۰۰۰ یا ۲۰۰۰ عکس با کیفیت و یا ۵۰۰۰ عکس معمولی داشت.
سرگرم کننده است
یک اجتماع برابر در بازار فروش اشتراکی وجود دارد. این خیلی مثبت است. همچنین هیچ محدودیتی در خصوصیات عکس وجود ندارد: هیچ کسی برای تو مشخص نمیکند که از چه چیزی عکس بگیری، چطور بگیری و یا چند تا عکس بگیری. یک آزادی کامل برای عکاسی وجود دارد؛ از موضوعات پر خواهان یا موضوعاتی که تنها خودتان از آنها لذت میبرید. بخاطر همین آزادیها این یک حرفه انتخابی و مطلوب برای خیلی از عکاسان است.
آموزنده است
برای خیلی از عکاسان، فروش اشتراکی تجربه ی بسیار آموزندهای است. بحثها و بازتابهای زیادی درباره ی عکاسی وجود دارد و درباره ی آنچه که آژانسهای فروش اشتراکی عکس در حیطه کار خود منتشر میکنند. اما اگر ما اینکار را هم بدرستی انجام ندهیم، از رؤسای عصبانی یا مشتریان ناراضی خبری نیست و بعضی اوقات تنها یک اخطار کوچک دریافت میکنید، آن هم بصورت خیلی دوستانه و مفید. تعداد اندکی از عکاسان ممکن است از نظر کارشناسان سایتهای فروش اشتراکی و یا از اینکه آموزشی خاصی برای عکاسی وجود نداشته گلایه کنند.
این درست نیست که گفته شود هیچ جزء آموزشی وجود ندارد که بخواهد آژانسهایی را که با روشهای قدیمیکار میکنند به روز کند. همین چند وقت پیش شرکت Blend Images همکاران خود را در پالم اسپرینگ به منظور برگزاری نشست رسمیخلاقیت به همراه برخی از سخنرانان بزرگ، دعوت کرد. این چنین گردهماییهایی خیلی در این تجارت غیرمعمول نیست. آژانسهای بزرگتر نیز بعضا از ویرایشگران بزرگ و خبره ی عکس برای کمک به عکاسان و همچنین دریافت بازتاب و ایجاد روش مستقیم برای فروش، استفاده میکنند. برخی از آنها نیز برای استفاده هر چه بهتر عکاسان، نکات خلاصه شده ای را بر اساس تحقیقات گسترده منتشر میکنند.
آسان است
برای یک عکاس تازه کار، فروش اشتراکی اصلاً کار سادهای نیست. اما با مقایسه ی فروش عکسها در بازار سنتی؛ این کار آسان است. آژانسهای سنتی هنوز هم بیش از هر آژانس دیگری بازار را در دست دارند اما این هم محدود به نخبگان این تجارت است. عکاسان باید حتی قبل از آغاز مذاکره با یک آژانس قدیمی، خود را معرفی و ثابت کنند. اما در مقایسه، فروش اشتراکی عکس یک فرصت خوب و خوشایند برای آن دسته از افرادی است که میخواهند تازه این کار را شروع کنند.
تنها استثنای قابل توجه، شرکت بزرگ و بنام Alamy است که نه تنها در زمینه خرید عکس بلکه در زمینه ی فروش هم به روی مردم باز است و این در حالی است که بسیاری از عکاسان از طریق این آژانس درآمدهای بسیار خوبی داشته اند. درآمد به دست آمده برای هر عکس، ۱ دلار در سال است. حتی درصورتی که درآمد مستمر باشد اما باز هم از رده دهم فروش اشتراکی این مبلغ پایین تر است. البته برخی از این عکسها در سایت Alamy بهتر فروش میکنند اما در حالت کلی برای بیشتر عکاسان مفید و سودآور نیست. علاوه بر این، تحقیق در بازار فروش اشتراکی بسیار آسان است. اطلاعات موجود و در دسترس نشان میدهند که عکسهایی که به کیفیت آن هم خیلی توجه نشده به مراتب فروش تعدادی بیشتری دارند و این را برای هر کسی میسر میسازد که در هر زمینه و مدل به عرضه و تقاضا مشرف باشد.
قابل اعتماد است
از طرف یک عکاس فروش استراکی، شنیدن کلمه “اگر” از سوی عکاسان سنتی در راستای فروش امری هولناک میباشد. برای آنها، تنها مسئله مهم “چند تا” است. یک عکاس فروش اشتراکی میداند که هر عکسی که فرد ثبت میکند، فروش خواهد رفت. به این ترتیب، فروش اشتراکی عکس ریسک کمتری از بازار سنتی را متحمل میشود.
هرچند برای برخی از عکاسان؛ بازار سنتی عکس نیز قابل اعتماد است.
خیلی سریع است
هنگامیکه یک عکاس، عکسی را حاضر میکند، تنها در طی چند روز در بازار فروش اشتراکی به فروش میرود. عکاسان موفق فقط با گذشت چند روز پول عکسهای خود را به دست میآوند و میداند که چند عکس در زمان معینی فروخته شده است. انتظار یک ماهه و حتی بیشتر از آن برای شنیدن خبری از حجم فروش و دریافت پول عکسهای خود، میتواند کاهش انگیزه را را نیز بدنبال داشته باشد.
سرعت بالای دریافت پاسخ از بازار برای یک عکاس بسیار کمک کننده میباشد. عملکرد فروش بازتابی است که میتواند برای طرح عکس بعدی تعیین کننده و تاثیر گذار باشد، البته نه برای عکسی که قرار است دو ماه بعد گرفته شود.
انعطاف پذیر است
حداکثر زمانی که یک عکس در آژانسهای فروش اشتراکی ممکن است بماند، شش ماه میباشد. تمام آژانسها، عکسها را بر این پایه میگذارند. در مقابل، شرایط استاندارد در آژانسهای سنتی و قدیمی، انحصار عکسها برای مدت سه تا پنج سال است. اگر در این مدت آژانس سنتی نتواند یک عکس یا مجموعه عکس را بفروشد، مطمئناً راهی برای فروش آن در بازار معمولی نیز وجود ندارد.
چرا عکاسان عکسهای خود را از طریق فروش اشتراکی میفروشند؟
این متن قصد انتقاد کردن از بازار سنتی عکس را ندارد. بیشتر عکاسان میدانند که در بازار فروش اشتراکی میتوانند احتمالاً درآمد بیشتری از فروش عکسهای خود در بازار قدیمیداشته باشند. و اگر درآمد کمتری داشته باشند مزایای موجود در لیست فوق درآمد پایین را جبران میکند. اما همچنان یک فاکتور دیگر باقی میماند:
تطبیق، درست مانند عکاسان عکسهای سنتی که معمولاً تلاش میکنند تا با بازار سنتی خود مطابقت داشته باشند. عکسهایی که فروش خوبی دارند و سود خوبی هم در بازار فروش اشتراکی عکس تولید میکنند شباهتی با کارهایی که در بازار سنتی به فروش میرسد، ندارند. عکاسان فروش اشتراکی باید مطابق با خیلی از جنبههای مختلف تجارتشان پیش بروند، که منجر به از دست دادن زمان و درآمد نشود. نیازی به یادآوری نیست که ریسک کردن در سود آور بودن این شیوه نقش مؤثری نخواهد داشت.
آنها که در هر دو عرصه فعالیت دارند چطور؟
در اینجا به سه عکاسی که هم در عرصه بازار سنتی و هم در بازار فروش اشتراکی عکس فعالیت بالایی دارند، اشاره میشود:
Jonathan Ross
من همیشه تلاش میکنم تا کسب و کارم تا جای ممکن روان باشد. اگر زمانی برای من فرصتی در مورد کاری در آینده پیش بیاید؛ حتماً آن را امتحان میکنم. من اعتقاد دارم که از سال ۲۰۰۷ واضح بود که فروش اشتراکی آمده تا در بازار باقی بماند، به همین جهت احساس کردم که این حضور در موقعیت حساس صنعت ما امری حیاتی است. در همان زمان بود که تنوع در کار را باور کردم و از همین روی هیچگاه به ترک سایر مدلهای فروش که شرکت اصلی من هم آن را شامل میشد، فکر نکردم؛ در عوض به منظور جذب گروه جدیدی از خریداران، فرصتی را در بازار کاری خودم بوجود آوردم. هنوز این امر جایگزین شرکت فروش سنتی نشده است اما من باور دارم که در بعضی از مواقع ادغام فروش سنتی با حق نشر آزاد با فروش اشتراکی با حق نشر آزاد سودمند است.
Andres Rodriguez
تلاش زیادی برای ورود به عرصه ی فروش سنتی کردم اما هر زمان که من برای این زمینه شروع به عکاسی و جمع آوری مجموعه ای میکردم، نظرم به سمت اینکه در فروش اشتراکی بازتابها را خیلی فوری و با ثبات میشود دید؛ جلب میشد.
Yuri Arcurs
من با نکاتی که شما مطرح کردید موافقم. با این حال، دلایل من بیشتر بر پاِیه تقاضاهای موجود در بازار است. وقتی شما عکسهای زیادی دارید، باید بازار فروش خوبی برای عکسهایتان پیدا کنید، قبل از اینکه شبیه کارهایتان در بازار پر شود. من در هر دو زمینه سنتی و اشتراکی کار میکنم، اما بهترین تجهیزات و کارهایم را در حیطه فروش سنتی (از جهت قیمت) و مابقی را در فروش اشتراکی قرار میدهم. هر دو بازار فروش مختص بخود و متفاتی دارند، اما برای تولید کنندگان و در واقع عکاسانی مثل خود من که مجموعههای بزرگ جمع آوری میکنم، خیلی خوب است که هر دو بازار را حفظ کنم. من این روزها ۵۰/۵۰ کار میکنم در واقع روند مساوی را برای آنها در نظر گرفتم. اما سال گذشته نسبت ۸۰ به ۲۰ بیشتر به سمت فروش اشتراکی را دنبال میکردم
نویسنده: لی تورنز
ترجمه: خانم کاشف ( عکس بردار)